کد خبر : 27184
تاریخ انتشار : دوشنبه 7 آوریل 2025 - 9:29
103 views

ما ماندیم و کوه زباله؛

مازندران پس از نوروز؛ طبیعتی که زیر زباله‌ها دفن شد

مازندران پس از نوروز؛ طبیعتی که زیر زباله‌ها دفن شد
مازندران در نوروز ۱۴۰۴ بار دیگر زیر پای مسافران بهاری شلوغ شد، اما این بار هم زباله‌ها به عنوان تحفه تلخ میهمانان ناخوانده، چهره این بهشت شمالی را خط‌خطی کردند.

به گزارش پایگاه خبری تیترشمال؛ محمد حسین رمدانی – وقتی نسیم بهاری از لابه‌لای شاخه‌های بلند سرو و کاج جنگل‌های هیرکانی مازندران می‌پیچد و عطر نمک دریا از سواحل خزر به مشام می‌رسد، انگار طبیعت این سرزمین سبز و سخاوتمند با تمام وجود برای استقبال از مسافران نوروزی آماده می‌شود. جاده‌های پرپیچ‌وخم چالوس و هراز، که مثل رگ‌های حیات این منطقه‌اند، با کاروان‌های بی‌پایان خودرو‌ها زنده می‌شوند؛ صدای بوق، خنده‌های کودکانی که از پنجره‌ها سرک می‌کشند، و عطر دود زغال و کباب که از گوشه و کنار بلند می‌شود، همه نوید یک تعطیلات شاد و بی‌دغدغه را می‌دهند. اما این شادی زودگذر، وقتی چمدان‌ها بسته می‌شوند و ماشین‌ها راه بازگشت را در پیش می‌گیرند، یادگاری تلخ و ماندگار به جا می‌گذارد: زباله‌هایی که مثل زخم‌هایی عمیق بر پیکر این بهشت شمالی خودنمایی می‌کنند.

کنار جاده‌ها، کیسه‌های پلاستیکی پاره‌شده در باد می‌رقصند، بطری‌های آب معدنی زیر بوته‌های تمشک و کنار تنه‌های خزه‌پوش درختان له شده‌اند، و تکه‌های سوخته زغال و ته‌سیگار مثل لکه‌های سیاه روی شن‌های ساحل پخش شده‌اند. در دل جنگل، جایی که تا همین چند روز پیش صدای پرندگانش گوش‌نواز بود، حالا بوی تعفن زباله‌های رها شده فضا را پر کرده است. رودخانه‌ها، که زمانی آب زلالشان آینه آسمان بود، حالا با شیرابه‌های پسماند آلوده شده‌اند و ماهی‌های کوچکشان را به کام مرگ کشانده‌اند. این تحفه ناخواسته، که هر سال با آمدن بهار سنگین‌تر می‌شود، نه تنها چهره مازندران را مخدوش می‌کند، بلکه نفس زمین و مردمانش را به شماره انداخته است.

در این میان، مردم محلی با نگاهی پر از حسرت و خشم به این ویرانی خاموش خیره می‌شوند؛ زمینی که روزگاری با دست‌های خودشان سبز نگه داشته شده بود، حالا زیر بار بی‌توجهی غریبه‌ها آه می‌کشد. مسافران، برخی با شرمندگی و برخی با بی‌تفاوتی، ردپایشان را در قالب این پسماند‌ها به جا می‌گذارند و می‌روند؛ و در این هیاهو، فعالان محیط زیست، با دستکش‌هایی به دست و کیسه‌هایی بر دوش، مثل سربازانی خسته، اما مصمم، به دل طبیعت می‌زنند تا شاید مرهمی بر این زخم کهنه بگذارند. مازندران، این گنجینه طبیعی ایران، در سکوت خود فریاد می‌زند: آیا این است پاداش میزبانی‌ام؟

آمار‌های رسمی از ورود ۱۳ میلیون گردشگر به مازندران خبر می‌دهند

هر سال در همین ایام نگاه‌ها به آمار هاست تا گردشگر پذیر‌ترین استان ایران در نوروز معرفی شود و طبق رسم همیشگی و هر سال مازندران با ۱۳ میلیون مسافر رتبه اول را دارد.

این را حسین ایزدی، مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری مازندران می‌گوید.

اوبا اشاره به حجم بالای حضور گردشگران در این استان اظهار داشت: «از تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ تا پایان روز ۱۳ فروردین ۱۴۰۴، تعداد گردشگرانی که به‌صورت رسمی و غیررسمی در مازندران اقامت داشته‌اند، به حدود ۱۳ میلیون نفر رسیده است. این آمار نشان‌دهنده استقبال گسترده مسافران نوروزی از جاذبه‌های طبیعی و فرهنگی این منطقه است.

ایزدی در ادامه به استقبال گردشگران از اقامتگاه‌های بوم‌گردی اشاره کرد و گفت: «تاکنون به ۱۲۶ هزار و ۴۳۳ نفر شب در اقامتگاه‌های بوم‌گردی استان اقامت کرده اند که این اماکن به‌دلیل نزدیکی به طبیعت و ارائه تجربه‌ای متفاوت، مورد توجه قرار گرفته‌اند.

او همچنین مجموع بازدید‌ها از نمایشگاه‌های صنایع‌دستی و سوغات نوروزی را ۱۷۱ هزار و ۵۷۳ نفر عنوان کرد که این ارقام نشان‌دهنده علاقه‌مندی گردشگران به فرهنگ و محصولات بومی مازندران است.

ایزدی با تأکید بر نظارت مستمر بر خدمات گردشگری افزود: «از ابتدای تعطیلات تاکنون، ۲۷ هزار و ۹۷۲ مورد بازدید نظارتی از صنوف، مراکز اقامتی و پذیرایی در سطح استان انجام شده است تا کیفیت خدمات ارائه‌شده به گردشگران در بالاترین سطح حفظ شود. این اقدامات در راستای بهبود تجربه سفر و جلب رضایت مسافران صورت گرفته است.»

مسافران می‌روند، ما می‌مانیم و کوهی از آشغال

برای بسیاری از مردم مازندران، نوروز زمانی بود که شور و نشاط به شهر‌ها و روستاهایشان می‌آورد. اما حالا، با هر سال که می‌گذرد، این شور جای خود را به خستگی و گلایه داده است.

جعفر قنبری، باغدار ۶۰ ساله‌ای از حوالی بابلسر، با حسرت به اطراف باغ مرکباتش نگاه می‌کند و می‌گوید: ما همیشه مهمان‌نواز بوده‌ایم، اما این چه مهمان‌نوازی‌ای است که ما باید عواقبش را تحمل کنیم؟ تا همین ۱۰-۱۵ سال پیش، وقتی مسافران می‌آمدند، برایمان خوشحال‌کننده بود. رونق می‌آوردند، احترام می‌گذاشتند، اما حالا چی؟ بیشترشان فقط مصرف می‌کنند و زباله‌هایشان را همین‌طور رها می‌کنند. بعد از تعطیلات، من و همسایه‌هایم باید روز‌ها وقت بگذاریم تا باغ و اطراف جاده را تمیز کنیم. مگر این مسئولیت ماست؟ ”

او نگاهی به جاده پرترافیک نزدیک باغش می‌اندازد و ادامه می‌دهد: همین دیروز داشتم از باغ برمی‌گشتم، کنار جاده، روی علف‌های تازه سبز شده، پر از ظرف‌های یک‌بار مصرف، بطری‌های پلاستیکی و پوست میوه بود. حتی یک نفر هم زباله‌هایش را جمع نکرده بود! مگر در شهر‌های خودشان همین‌طور رفتار می‌کنند؟

یکی از اصلی‌ترین جاذبه‌های مازندران برای گردشگران، سواحل بکر و جنگل‌های سرسبز آن است. اما در سال‌های اخیر، این زیبایی‌های طبیعی زیر حجم عظیمی از زباله‌ها پنهان شده‌اند

احسان یوسفی، که در کنار خانواده‌اش صاحب یک اقامتگاه بوم‌گردی در حوالی کلاردشت است، از وضعیت تأسف‌بار طبیعت پس از تعطیلات می‌گوید: هر سال بعد از تعطیلات نوروز، باید چند روز وقت بگذاریم تا محوطه اطراف اقامتگاهمان را تمیز کنیم. بطری‌های پلاستیکی، بسته‌های چیپس و پفک، لیوان‌های یک‌بار مصرف، حتی کیسه‌های زباله را کنار رودخانه یا لابه‌لای درخت‌ها پیدا می‌کنیم. انگار برای بعضی‌ها هیچ اهمیتی ندارد که این طبیعت باید برای نسل‌های بعدی هم بماند.

او با ناراحتی اضافه می‌کند: یک بار دیدم که یک خانواده، بعد از خوردن غذا، تمام باقی‌مانده‌هایش را در آب رودخانه ریختند. وقتی به آنها گفتم که این کار باعث آلودگی آب می‌شود، با خنده گفتند که ‘این‌ها طبیعی هستند، طبیعت خودش تجزیه‌شان می‌کند! ‘ مگر زباله طبیعی یعنی پلاستیک و ظرف یک‌بار مصرف؟

کمبود امکانات؛ چالشی برای مسافران و محیط‌زیست

در حالی که مردم مازندران از مشکلات ناشی از حجم بالای مسافران گلایه دارند، گردشگران نیز دلایل خود را برای شرایط به وجود آمده مطرح می‌کنند. برخی از آنها معتقدند که کمبود امکانات رفاهی و نبود مدیریت صحیح، یکی از عوامل اصلی انباشت زباله و رفتار‌های نادرست در سفر است.

سعید کریمی، مسافری که از تهران همراه با خانواده‌اش به مازندران آمده، در حالی که روی صندلی تاشوی خود در کنار ساحل نشسته و نسیم دریا را استشمام می‌کند، با لحنی نسبتا دفاعی می‌گوید: ما مسافران همیشه متهم می‌شویم که زباله‌ها را در طبیعت رها می‌کنیم، اما کسی نمی‌پرسد که آیا برای دفع این زباله‌ها امکاناتی فراهم شده است؟ شما همین اطراف را ببینید، از اینجا تا جاده اصلی حتی یک سطل زباله درست‌وحسابی نیست. من به عنوان یک شهروند عادت ندارم زباله را در ماشینم نگه دارم و تا شهر بعدی ببرم. وقتی جای مشخصی برای دور ریختن زباله وجود ندارد، خب معلوم است که برخی افراد آن را رها می‌کنند.

او که به نظر می‌رسد از این وضعیت ناراحت است، ادامه می‌دهد: در کشور‌های دیگر، در هر منطقه تفریحی چندین سطل زباله مخصوص تفکیک زباله وجود دارد. اما اینجا، حتی در بعضی از مکان‌های گردشگری معروف، یک سطل زباله سالم پیدا نمی‌شود. پس چطور انتظار دارند همه مردم زباله‌هایشان را جمع کنند؟ ”

مریم یوسفی، مسافری که از اصفهان برای تعطیلات نوروزی به شمال کشور آمده، با انتقاد از شرایط بهداشتی و امکانات عمومی برای گردشگران، می‌گوید: ما هر سال نوروز به مازندران سفر می‌کنیم، اما مشکل امکانات رفاهی همیشه وجود دارد. سرویس‌های بهداشتی عمومی بسیار کثیف و غیرقابل استفاده‌اند. در بعضی مناطق، اصلاً چنین امکاناتی وجود ندارد و همین باعث می‌شود که مسافران مجبور شوند به مکان‌های نامناسب بروند، یا حتی به طبیعت آسیب بزنند. وقتی امکانات نیست، چطور می‌توان از مردم انتظار داشت که رفتار درستی داشته باشند؟

مازندران پس از نوروز؛ طبیعتی که زیر زباله‌ها دفن شد

او به تجربه‌ای که روز گذشته در یکی از مناطق ساحلی بابلسر داشته، اشاره می‌کند و می‌گوید: دیروز به همراه خانواده‌ام به یکی از مناطق ساحلی رفتیم، اما مجبور شدیم بعد از مدت کوتاهی آنجا را ترک کنیم، چون هیچ امکاناتی وجود نداشت. سطل زباله پر بود، سرویس بهداشتی به شدت آلوده و خراب بود، و حتی آب آشامیدنی هم پیدا نمی‌شد. در چنین شرایطی، طبیعی است که برخی افراد زباله‌هایشان را همان جا رها کنند، چون مکانی برای دفع زباله وجود ندارد.

نبردی نابرابر با زباله‌های نوروزی

نگار احمدی، فعال محیط زیست و عضو یکی از سازمان‌های مردم نهاد فعال در این حوزه با دستکش‌های لاستیکی و کیسه‌ای بزرگ در دست، میان انبوه زباله‌های به‌جا‌مانده از مسافران نوروزی ایستاده است.

او می‌گوید:  ما پارسال در همین منطقه، طی یک هفته، نزدیک به دو تُن زباله جمع کردیم. از بطری‌های پلاستیکی آب معدنی گرفته تا پوشک بچه، زغال سوخته و حتی تکه‌های شکسته ظروف یک‌بارمصرف.» او لحظه‌ای مکث می‌کند، به توده‌ای از پسماند در چند قدمی‌اش اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: «اینجا هر سال همین قصه است. مسافران می‌آیند، طبیعت را مصرف می‌کنند و این زخم‌ها را به جا می‌گذارند.» صدای جیرجیر پرندگان در پس‌زمینه گاه‌به‌گاه شنیده می‌شود، اما بوی تند زباله‌های مرطوب، آرامش جنگل را به چالش کشیده است.

خانم احمدی با دقت یک بطری پلاستیکی را از زیر بوته‌ای بیرون می‌کشد و در کیسه‌اش می‌اندازد. او اظهار داشت: «بعضی روز‌ها که مشغول جمع‌آوری هستیم، مسافران از کنارمان رد می‌شوند و درست جلوی چشممان زباله دیگری روی زمین می‌اندازند. گاهی حس می‌کنم این کار مثل پر کردن چاهی بی‌انت‌ها با قاشق است.»

با این حال، چشمانش برق می‌زند وقتی می‌افزاید: «ولی وقتی می‌بینم یک گوشه از این جنگل دوباره نفس می‌کشد و تمیز می‌شود، به خودم می‌گویم ارزشش را دارد. این طبیعت حق ماست و باید برایش بجنگیم.» در اطرافش، ردپای حیوانات کوچک روی خاک دیده می‌شود، اما حضور زباله‌ها این اکوسیستم شکننده را تهدید می‌کند.

وی در ادامه به همکاری مردم محلی اشاره کرد و گفت: «اهالی اینجا خیلی همراهی می‌کنند. گاهی خودشان دست به کار می‌شوند و به ما می‌پیوندند. اما از مسافران انتظار بیشتری داریم. فرهنگ‌سازی کلید حل این معضل است، ولی هنوز راه درازی در پیش داریم.» نگار کیسه سنگینش را روی شانه‌اش جابه‌جا می‌کند و به سمت تپه‌ای دیگر از زباله‌ها قدم برمی‌دارد.

او افزود: «بدون حمایت جدی‌تر مسئولان و تغییر رفتار گردشگران، این چرخه تخریب ادامه خواهد داشت. ما فقط داریم زخم‌ها را بند می‌زنیم، اما درمان اصلی جای دیگری است.» نور خورشید از لابه‌لای شاخه‌ها بر چهره مصممش می‌تابد و او با گام‌هایی استوار به کارش ادامه می‌دهد، گویی هر زباله‌ای که جمع می‌کند، امیدی تازه به طبیعت بازمی‌گرداند.

مازندران، این تابلوی زنده از جنگل‌های انبوه، کوه‌های سربلند و دریای بی‌کران، هر نوروز زیر پای میلیون‌ها مسافر به لرزه درمی‌آید و پس از رفتن آنها، با زخم‌هایی عمیق از زباله‌ها تنها می‌ماند. جاده‌های پرپیچ‌وخم که روزگاری با عطر گل‌های وحشی و صدای آواز پرندگان زنده بودند، حالا زیر انبوه کیسه‌های پلاستیکی، بطری‌های له‌شده و ته‌مانده‌های سوخته زغال پنهان شده‌اند. ساحل خزر، که زمانی با رقص موج‌ها و پرواز مرغان دریایی دل می‌ربود، اکنون به گورستانی از پسماند‌های فراموش‌شده تبدیل شده است. رودخانه‌ها، این شریان‌های حیات‌بخش، با شیرابه‌های سمی آلوده گشته‌اند و ماهی‌های کوچکشان در سکوتی غم‌انگیز به دام مرگ افتاده‌اند. در این میان، مردم محلی با دستانی خالی و قلب‌هایی پر از حسرت، نظاره‌گر این ویرانی‌اند؛ مسافران، گاه با شرم و گاه با بی‌تفاوتی، بار سفر می‌بندند و می‌روند؛ و فعالان محیط زیست، همچون سربازانی خسته، اما ناامید‌نشده، با کیسه‌هایی بر دوش به نبرد این لکه‌های سیاه ادامه می‌دهند.

آمار‌ها از حضور ۱۳ میلیون گردشگر و ورود بیش از یک میلیون خودرو سخن می‌گوید، آماری که شکوه جاذبه‌های مازندران را فریاد می‌زند، اما این شکوه با تلخی زباله‌ها در تضادی آزاردهنده قرار گرفته است. آیا این بهشت شمالی، که هر سال سخاوتمندانه آغوشش را به روی میهمانان باز می‌کند، سزاوار چنین سرنوشتی است؟ صدای جنگل، دریا و مردمانش یک پیام مشترک دارد: طبیعت این سرزمین نه فقط برای لذت بردن، بلکه برای پاسداشت است. حالا که نسیم بهاری کم‌کم جای خود را به گرمای تابستان می‌دهد، مازندران در انتظار ناجیانی است که با دست‌های مسئول و قلب‌های آگاه، زباله را نه به‌عنوان تحفه، بلکه به‌عنوان زنگ خطری برای تغییر ببینند. این زمین هنوز زنده است، اما نفس‌هایش به شماره افتاده؛ آیا گوش شنوایی برای ناله‌هایش پیدا خواهد شد؟
منبع:باشگاه خبرنگاران جوان

انتهای خبر/

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.